دعای تجربه شده برای شکر خداوند متعال و ستایش او
یک بار دیگر قصد داریم دعایی به جهت سپاس و ستایش خداوند به شما عزیزان معرفی کنیم که گره گشای بسیاری از مشکلات انسان ها است که گاه خودشان آن ها را ایجاد می کنند و در حین گذشتن از آن با مشکلات و سختی های زیادی روبرو می شوند، از این رو دعای تجربه شده برای شکر خداوند متعال و ستایش او را به شما عزیزان می آموزیم که بار ها تجربه شده است.
دعای تجربه شده برای شکر خداوند متعال و ستایش او,دعای ستایش خدا,دعای ستایش پروردگار,دعا ستایش خدا,دعا ستایش,دعا ستایش در حل جدول,دعای حمد و ستایش خدا,دعای سپاسگزاری از خداوند,دعای سپاسگزاری,دعای سپاس خدا,دعا سپاسگزاری,دعا سپاس,دعای حمد و سپاس,دعای حمد و سپاس خداوند,دعای حمد و شفا,دعای حمد و ستایش خدا,دعای حمد و ثنای,دعای حمد وارونه,دعای حمد و ثنای خداوند,دعای حمد و سوره,دعای حمد و سپاس خداوند,دعای حمد و توحید,دعای حمد و استغفار,دعای حمد و تسبیح خداوند,دعا حمد و شكر,دعا حمد و تسبیح خداوند,دعای حمد ثنای و الکبریای ذاتی,دعای محبت حمد ثنای والکبریای,دعاء حمد وشكر لله,
دعای تجربه شده برای شکر خداوند متعال و ستایش او
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلاَ أَوَّلٍ كَانَ قَبْلَهُ وَ الْآخِرِ بِلاَ آخِرٍ يَكُونُ بَعْدَهُ
حمد و سپاس خداى را، آن نخستين بى پيشين را و آن آخرين بى پسين را،
اَلَّذِي قَصُرَتْ عَنْ رُؤْيَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِينَ وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِينَ
خداوندى را كه ديده بينايان از ديدارش قاصر آيد و انديشه واصفان از نعت او فروماند.
اِبْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَى مَشِيَّتِهِ اخْتِرَاعاً
آفريدگان را به قدرت خود ابداع كرد و به مقتضاى مشيت خويش جامه هستى پوشيد
ثُمَّ سَلَكَ بِهِمْ طَرِيقَ إِرَادَتِهِ وَ بَعَثَهُمْ فِي سَبِيلِ مَحَبَّتِهِ
و به همان راه كه ارادت او بود روان داشت و رهسپار طريق محبت خويش گردانيد.
لاَ يَمْلِكُونَ تَأْخِيراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ إِلَيْهِ وَ لاَ يَسْتَطِيعُونَ تَقَدُّماً إِلَى مَا أَخَّرَهُمْ عَنْهُ
چون ايشان را به پيش راند، كس را ياراى واپس گراييدن نبود، و چون واپس دارد، كس را ياراى پيش تاختن نباشد.
وَ جَعَلَ لِكُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ
هر زنده جانى را از رزق مقسوم خويش توشه اى معلوم نهاد؛
لاَ يَنْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ وَ لاَ يَزِيدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ
آن سان كه كس نتواند از آن كه افزونش داده، اندكى بكاهد و بر آن كه اندكش عنايت كرده، چيزى بيفزايد.
ثُمَّ ضَرَبَ لَهُ فِي الْحَيَاةِ أَجَلاً مَوْقُوتاً وَ نَصَبَ لَهُ أَمَداً مَحْدُوداً
سپس هر يك از آدميان را عمرى معين مقرر كرد و مدتى محدود
يَتَخَطَّأهُ إِلَيْهِ بِأَيَّامِ عُمُرِهِ وَ يَرْهَقُهُ بِأَعْوَامِ دَهْرِهِ حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَقْصَى أَثَرِهِ وَ اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ
كه با گامهاى روزها و سالهايش مى پيمايد، تا آنگاه كه به سر آردش؛ آن سان كه چون آخرين گامها را بر دارد و پيمانه عمرش لبريز شود،
قَبَضَهُ إِلَى مَا نَدَبَهُ إِلَيْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ
او را فرو گيرد:يا به ثواب فراوانش بنوازد، يا به ورطه عقابى خوفناكش اندازد،
لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى عَدْلاً مِنْهُ
تا بدكاران را به كيفر عمل خويش برساند و نيكوكاران را به پاداش كردار نيك خويش و اين خود عين عدالت اوست.
تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ وَ تَظاَهَرَتْ آلاَؤُهُ لاَ يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْأَلُونَ
منزه و پاك است نامهاى او و ناگسستنى است نعمتهاى او. كس را نرسد كه او را در برابر اعمالش باز خواست كند و اوست كه همگان را به باز خواست كشد.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَى مَا أَبْلاَهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ
حمد و سپاس خداوندى را كه اگر معرفت حمد خويش را از بندگان خود دريغ مى داشت، در برابر آن همه نعمتها كه از پس يكديگر بر آنان فرو مى فرستاد،
وَ أَسْبَغَ عَلَيْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ لَتَصَرَّفُوا فِي مِنَنِهِ فَلَمْ يَحْمَدُوهُ وَ تَوَسَّعُوا فِي رِزْقِهِ فَلَمْ يَشْكُرُوهُ
آن نعمتها به كار مى داشتند و لب به سپاسش نمى گشادند، به رزق او فراخ روزى مى جستند و شكرش نمى گفتند.
وَ لَوْ كَانُوا كَذَلِكَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِيَّةِ إِلَى حَدِّ الْبَهِيمِيَّةِ فَكَانُوا كَمَا وَصَفَ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ
و اگر چنين مى بودند از دايره انسانيت برون مى افتادند و در زمره چارپايان در مى آمدند. چنان مى شدند كه خداى تعالى در محكم تنزيل خود گفته است:
(إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً) [1] چون چارپايانند، بل از چارپايان هم گمراه تر.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا عَرَّفَنَا مِنْ نَفْسِهِ وَ أَلْهَمَنَا مِنْ شُكْرِهِ وَ فَتَحَ لَنَا مِنْ أَبْوَابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِيَّتِهِ
حمد و سپاس خداوندى را كه خود را به ما شناسانيد و شيوه سپاسگزارى اش را به ما الهام كرد و ابواب علم ربوبيت خويش را به روى ما بگشاد
وَ دَلَّنَا عَلَيْهِ مِنَ الْإِخْلاَصِ لَهُ فِي تَوْحِيدِهِ وَ جَنَّبَنَا مِنَ الْإِلْحَادِ وَ الشَّكِّ فِي أَمْرِهِ
و ما را به اخلاص در توحيد او راه نمود و از الحاد و ترديد در امر وى به دور داشت.
حَمْداً نُعَمَّرُ بِهِ فِيمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ وَ نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ إِلَى رِضَاهُ وَ عَفْوِهِ
او را سپاس گوييم، چنان سپاسى كه چون در ميان سپاسگزارانش زيستن گيريم، همواره با ما باشد و به يارى آن از همه آنان كه خواستار خشنودى و بخشايش او هستند گوى سبقت بربايم.
حَمْداً يُضِيءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ وَ يُسَهِّلُ عَلَيْنَا بِهِ سَبِيلَ الْمَبْعَثِ وَ يُشَرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ
آن چنان سپاسى كه تابشش تاريكى وحشت افزاى گور بر ما روشن گرداند و راه رستاخير براى ما هموار سازد
يَوْمَ تُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ يَوْمَ لاَ يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئًا وَ لاَ هُمْ يُنْصَرُونَ
و در آن روز كه هر كس به جزاى عمل خويش رسد و بر كس ستم نرود و هيچ دوستى از دوست خويش دفع مضرت نتواند و كس به كس يارى نرساند،
حَمْداً يَرْتَفِعُ مِنَّا إِلَى أَعْلَى عِلِّيِّينَ فِي كِتَابٍ مَرْقُومٍ يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ
چون در موقف بازخواست ايستيم، منزلت ما برافرازد و بر مرتبت ما بيفزايد.
حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُيُونُنَا إِذَا بَرِقَتِ الْأَبْصَارُ وَ تَبْيَضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ
حمد و سپاسى آنچنان كه نوشته در نامه عمل ما به اعلى عليين فرا رود و فرشتگان مقرب بر آن گواهى دهند.
حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِيمِ نَارِ اللَّهِ إِلَى كَرِيمِ جِوَارِ اللَّهِ
حمد و سپاسى آنچنان كه در آن روز كه ديدگان را پرده حيرت فرو گيرد، ديدگان ما بدان روشنى گيرد و در آن روز كه گروهى سيه روى شوند، ما سپيدروى گرديم. حمد و سپاسى آنچنان كه ما را از آتش دردناك خداوندى برهاند و در جوار كرمش بنشاند.
حَمْداً نُزَاحِمُ بِهِ مَلاَئِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ وَ نُضَامُّ بِهِ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ فِي دَارِ الْمُقَامَةِ الَّتِي لاَ تَزُولُ وَ مَحَلِّ كَرَامَتِهِ الَّتِي لاَ تَحُولُ
حمد و سپاسى آنچنان كه ما را با فرشتگان مقرب او همنشين سازد و در آن سراى جاويد كه جايگاه كرامت هميشگى اوست با پيامبران مرسل همدوش گرداند.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ وَ أَجْرَى عَلَيْنَا طَيِّبَاتِ الرِّزْقِ
حمد خداوندى را كه سيرتها و صورتهاى پسنديده را براى ما برگزيد و روزيهاى خوش و نيكو را به ما ارزانى داشت.
وَ جَعَلَ لَنَا الْفَضِيلَةَ بِالْمَلَكَةِ عَلَى جَمِيعِ الْخَلْقِ فَكُلُّ خَلِيقَتِهِ مُنْقَادَةٌ لَنَا بِقُدْرَتِهِ وَ صَائِرَةٌ إِلَى طَاعَتِنَا بِعِزَّتِهِ
خداوندى كه ما را آن گونه برترى داد كه بر همه آفريدگان سلطه يابيم، چندان كه به قدرت او هر آفريده فرمانبردار ماست و به عزت او در ربقه طاعت ما.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَةِ إِلاَّ إِلَيْهِ
سپاس خداوندى را كه جز به خود، در نياز را به روى ما فرو بست.
فَكَيْفَ نُطِيقُ حَمْدَهُ أَمْ مَتَى نُؤَدِّي شُكْرَهُ لاَ مَتَى
چگونه از حمد او بر آييم؟ كى سپاسش توانيم گفت؟ نمى توانيم، كى توانيم؟
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي رَكَّبَ فِينَا آلاَتِ الْبَسْطِ وَ جَعَلَ لَنَا أَدَوَاتِ الْقَبْضِ
حمد خداوندى را كه در پيكر ما ابزارهايى نهاد كه توان بست و گشادمان باشد
وَ مَتَّعَنَا بِأَرْوَاحِ الْحَيَاةِ وَ أَثْبَتَ فِينَا جَوَارِحَ الْأَعْمَالِ وَ غَذَّانَا بِطَيِّبَاتِ الرِّزْقِ وَ أَغْنَانَا بِفَضْلِهِ وَ أَقْنَانَا بِمَنِّهِ
و به نعمت روح، زندگيمان عنايت فرمود و اندامهايى داد كه به نيروى آنها كارها توانيم ساخت و ما را از هر چه خوش و گوارنده است روزى داد و به فضل خويش بى نياز گردانيد و به من و كرم خود سرمايه بخشيد.
ثُمَّ أَمَرَنَا لِيَخْتَبِرَ طَاعَتَنَا وَ نَهَانَا لِيَبْتَلِيَ شُكْرَنَا فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِيقِ أَمْرِهِ وَ رَكِبْنَا مُتُونَ زَجْرِهِ
و تا فرمانبردارى و سپاسگزاريمان بيازمايد، به كارهايى فرمان داد و از كارهايى نهى فرمود. چون از فرمانش سر برتافتيم و بر مركب عصيان برنشستيم،
فَلَمْ يَبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ وَ لَمْ يُعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَكَرُّماً وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْماً
به عقوبت ما نشتافت و در انتقام از ما تعجيل روا نداشت، بلكه به رحمت و كرامت خويش ما را زمان داد و به رأفت و حلم خود مهلت عطا فرمود، باشد كه بازگرديم.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي دَلَّنَا عَلَى التَّوْبَةِ الَّتِي لَمْ نُفِدْهَا إِلاَّ مِنْ فَضْلِهِ
حمد و سپاس خداوندى را كه ما را به توبه راه نمود. و اگر پرتو فضل او نبود، هرگز بدان راه نمى يافتيم.
فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلاَّ بِهَا لَقَدْ حَسُنَ بَلاَؤُهُ عِنْدَنَا وَ جَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَيْنَا وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَيْنَا
و اگر از فضل او تنها به همين يك نعمت بسنده مى كرديم، بازهم دهش او به ما نيكو و احسان او در حق ما جليل و فضل و كرمش بس كرامند مى بود،
فَمَا هَكَذَا كَانَتْ سُنَّتُهُ فِي التَّوْبَةِ لِمَنْ كَانَ قَبْلَنَا لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ
كه روش او در قبول توبه پيشينيان نه چنين بود. ما را از هر چه فراتر از تاب و توانمان بود معاف داشت
وَ لَمْ يُكَلِّفْنَا إِلاَّ وُسْعاً وَ لَمْ يُجَشِّمْنَا إِلاَّ يُسْراً وَ لَمْ يَدَعْ لِأَحَدٍ مِنَّا حُجَّةً وَ لاَ عُذْراً
و جز به اندازه توانمان تكليف نفرمود و جز به اعمال سهل و آسانمان وا نداشت، تا هيچ يك از ما را عذرى و حجتى نماند.
فَالْهَالِكُ مِنَّا مَنْ هَلَكَ عَلَيْهِ وَ السَّعِيدُ مِنَّا مَنْ رَغِبَ إِلَيْهِ
هر كه از ما سر از فرمانش برتابد، كارش به شقاوت كشد و آن كه به درگاه او روى كند، تاج سعادت بر سر نهد.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِكُلِّ مَا حَمِدَهُ بِهِ أَدْنَى مَلاَئِكَتِهِ إِلَيْهِ وَ أَكْرَمُ خَلِيقَتِهِ عَلَيْهِ وَ أَرْضَى حَامِدِيهِ لَدَيْهِ
حمد و سپاس خداى را، بدان سان كه مقربترين فرشتگانش و گرامى ترين آفريدگانش و ستوده ترين ستايندگانش مى ستايند.
حَمْداً يَفْضُلُ سَائِرَ الْحَمْدِ كَفَضْلِ رَبِّنَا عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ
حمدى برتر از هر حمد ديگر، آن سان كه پروردگار ما از همه آفريدگان خود برتر است.
ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ مَكَانَ كُلِّ نِعْمَةٍ لَهُ عَلَيْنَا وَ عَلَى جَمِيعِ عِبَادِهِ الْمَاضِينَ وَ الْبَاقِينَ عَدَدَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَمِيعِ الْأَشْيَاءِ
حمد باد او را به جاى هر نعمتى كه بر ما و بر ديگر بندگان در گذشته و زنده خود دارد، به شمار همه چيزها كه در علم بى انتهاى او گنجد
وَ مَكَانَ كُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهَا عَدَدُهَا أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً أَبَداً سَرْمَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ
و چند برابر نعمتهايش، حمدى بى آغاز و بى انجام و تا روز رستاخيز،
حَمْداً لاَ مُنْتَهَى لِحَدِّهِ وَ لاَ حِسَابَ لِعَدَدِهِ وَ لاَ مَبْلَغَ لِغَايَتِهِ وَ لاَ انْقِطَاعَ لِأَمَدِهِ
حمدى كه حدى و مرزى نشناسد و حسابش به شمار در نيايد و پايانش نبود و زمانش در نگسلد.
حَمْداً يَكُونُ وُصْلَةً إِلَى طَاعَتِهِ وَ عَفْوِهِ وَ سَبَباً إِلَى رِضْوَانِهِ وَ ذَرِيعَةً إِلَى مَغْفِرَتِهِ
حمدى كه ما را به فرمانبردارى و بخشايش او رساند و خشنودى اش را سبب گردد و آمرزش او را وسيله باشد
وَ طَرِيقاً إِلَى جَنَّتِهِ وَ خَفِيراً مِنْ نَقِمَتِهِ وَ أَمْناً مِنْ غَضَبِهِ وَ ظَهِيراً عَلَى طَاعَتِهِ
و راهى بود به بهشت او پناهگاهى بود از عذاب او و آسايشى بود از خشم او و ياورى بود بر طاعت او
وَ حَاجِزاً عَنْ مَعْصِيَتِهِ وَ عَوْناً عَلَى تَأْدِيَةِ حَقِّهِ وَ وَظَائِفِهِ
و مانعى بود از معصيت او و مددى بود بر اداى حق و تكاليف او.
حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِي السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِيَائِهِ وَ نَصِيرُ بِهِ فِي نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُيُوفِ أَعْدَائِهِ إِنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيدٌ
حمدى كه ما را در ميان دوستان سعادتمندش كامروا كند و به زمره آنان كه به شمشير دشمنانش به فوز شهادت رسيده اند درآورد. انه ولى حميد.
اولین نفر باشید دیدگاهی ثبت میکند