دعای ستایش پروردگار جهانیان تجربه شده پرخیر

اگر می خواهید با خواندن دعایی خداوند بزرگ و متعال را سپاس گویید و از هر گونه شر و گرفتاری و پلیدی در امان باشید، دعای ستایش پروردگار جهانیان تجربه شده پرخیر را بخوانید که تجربه شده است و موجب دگرگونی زندگی تان می شود.

8206387362793726073 دعا و ختم مجرب

دعای ستایش پروردگار جهانیان تجربه شده پرخیر

دعای ستایش پروردگار جهانیان تجربه شده پرخیر,دعای ستایش خدا,دعای ستایش پروردگار,دعا ستایش,دعا ستایش در حل جدول,دعای حمد و ستایش خدا,دعای سپاسگزاری,دعای سپاس از خدا,دعای سپاس خدا,دعا سپاسگزاری,دعا سپاس,دعای حمد و سپاس,

دعای ستایش پروردگار جهانیان تجربه شده پرخیر

وَ كان مِن دعائِه عليه‏السلام اذا ابتَدأ بِالدّعاءِ بدأ
دعای آن حضرت است چون به نماز بر می خاست بدین صورت به سپاس و حمد
بالتحميد لِلَّه عزَّوجل و الثَّنَاءِ عَلَيه فقال:
خداوند عزوجل ابتدا می کرد و می گفت:
اَلْحَمْدُ لِلَّه الْاَوَّلِ بِلا اَوَّلٍ كانَ قَبْلَهُ، وَالْاخِرِ بِلا اخِرٍ يَكُونُ
حمد خدائى را که اوّل همه آثار هستى اوست و قبل از او اوّلى نبوده، و آخر است بى‏آنکه پس از او آخرى
بَعْدَهُ، الَّذى قَصُرَتْ عَنْ رُؤْيَتِهِ اَبْصارُ النّاظِرينَ، وَعَجَزَتْ
باشد، خدایى که دیده بینندگان از دیدنش قاصر، و اندیشه
عَنْ نَعْتِهِ اَوْهامُ الْواصِفينَ. اِبْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِداعاً،
و فهم وصف کنندگان از وصفش عاجز است. به دست قدرتش آفریدگان را ایجاد کرد،
وَاخْتَرَعَهُمْ عَلى‏ مَشِيَّتِهِ اخْتِراعاً، ثُمَّ سَلَكَ بِهِمْ طَريقَ اِرادَتِهِ،
و آنان را براساس اراده خود صورت بخشید، آنگاه همه را در راه اراده خود راهى نمود،
وَ بَعَثَهُمْ فى سَبيلِ مَحَبَّتِهِ، لايَمْلِكُونَ تَأْخيراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ
و در مسیر محبت و عشق به خود برانگیخت، موجودات هستى از حدودى که
اِلَيْهِ، وَ لايَسْتَطيعُونَ تَقَدُّماً اِلى‏ ما اَخَّرَهُمْ عَنْهُ، وَجَعَلَ لِكُلِّ
براى آنان معین فرموده قدمى پیش و پس نتوانند نهاد، و براى هر یک از آنان
رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ، لايَنْقُصُ مَنْ
روزى معلوم و قسمت شده‏اى از باب لطف قرار داد، هر آن کس را که روزى فراوان
زادَهُ ناقِصٌ، وَ لايَزيدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زائِدٌ، ثُمَّ ضَرَبَ
داده احدى نمى‏تواند بکاهد، و هر آن کس را که روزى کاسته هیچ کس نتواند بیفزاید، آنگاه
لَهُ فِى الْحَيوةِ اَجَلاً مَوْقوُتاً، وَ نَصَبَ لَهُ اَمَداً مَحْدُوداً،
زندگى او را زمانى معین مقدّر فرمود، و پایانى محدود قرار داد،
يَتَخَطَّأُ اِلَيْهِ بِاَيّامِ عُمُرِهِ،وَ يَرْهَقُهُ بِاَعْوامِ دَهْرِهِ، حَتّى‏ اِذا بَلَغَ
که با ایام عمر به‏سوى آن پایان قدم برمى‏دارد، و با سالهاى زندگیش به آن نزد‏یک مىگردد، تا چون
َقْصى‏ اَثَرِهِ، وَ اسْتَوْعَبَ حِسابَ عُمُرِهِ، قَبَضَهُ اِلى‏ ما نَدَبَهُ
به‏آخر آن رسید، و پیمانه زمانش لبریز شد، جانش را مى‏گیرد و او را به سوى آنچه بدان خدایش خوانده
اِلَيْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوابِهِ، اَوْ مَحْذُورِ عِقابِهِ، لِيَجْزِىَ الَّذينَ
از ثواب بسیار یا عذاب دردناک راهى مى‏کند، تا از پى عدالت خود
اَسآؤُا بِما عَمِلُوا، وَ يَجْزِىَ الَّذينَ اَحْسَنُوا بِالْحُسْنى‏، عَدْلاً
بدکاران را به کردار بدشان و نیکوکاران را به عمل صالحشان جزا دهد،
مِنْهُ، تَقَدَّسَتْ اَسْمآؤُهُ، وَ تَظاهَرَتْ الآؤُهُ، لايُسْئَلُ عَمَّا
منزّه است نام‏هاى او، و پى‏درپى است نعمت‏هاى وى، کسى را نرسد که او را
يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ. وَالْحَمْدُلِلَّهِ الَّذى لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبادِهِ
را از کرده‏اش باز پرسد، ولى همه در معرض پرسش او باشند. و سپاس خداى را که اگر عبادش
مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلى‏ ما اَبْلاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتابِعَةِ، وَاَسْبَغَ
را از معرفت سپاسگزارى بر عطایاى پیاپى که به آنان داده، و نعمت‏هاى پیوسته
عَلَيْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظاهِرَةِ، لَتَصَرَّفُوا فى مِنَنِهِ فَلَمْ يَحْمَدُوهُ،
که بر ایشان کامل ساخته محروم مى‏نمود نعمت‏هایش را صرف نموده و سپاس نمى‏گزاردند،
وَ تَوَسَّعُوا فى رِزْقِهِ فَلَمْ يَشْكُرُوهُ، وَ لَوْ كانُوا كَذلِكَ لَخَرَجُوا
و در روزى او فراخى مى‏یافتند و شکر نمى‏کردند، و اگر چنین مى‏بودند از حدود
مِنْ حُدُودِ الْاِنْسانِيَّةِ اِلى‏ حَدِّ الْبَهيمِيَّةِ،فَكانُوا كَما وَصَفَ فى
انسانیت بیرون شده به مرز حیوانیت مى‏رسیدند،و چنان مى‏بودند که در
مُحْكَمِ كِتابِهِ: «اِنْ هُمْ اِلاّ كَالْاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ سَبيلاً».
کتاب محکمش فرموده: «ایشان جز به چارپایان نمانند بلکه از آنان گمراه‏ترند.»
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى‏ ما عَرَّفَنا مِنْ نَفْسِهِ، وَ اَلْهَمَنا مِنْ شُكْرِهِ، وَ فَتَحَ
سپاس خداى را بر آنچه از وجود مبارکش به ما شناسانده، و بر آنچه از شکرش به ما الهام فرموده، و بر
لَنا مِنْ اَبْوابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِيَّتِهِ، وَ دَلَّنا عَلَيْهِ مِنَ الْاِخْلاصِ لَهُ
آن درهاى دانش که به پروردگاریش بر ما گشوده، و براخلاص‏ورزى در
فى تَوْحيدِهِ، وَ جَنَّبَنا مِنَ الْاِلْحادِ وَالشَّكِّ فى اَمْرِهِ، حَمْداً
توحید و یگانگیش ما را رهنمون شده، و قلب ما را از الحاد و شک در کار خودش دور داشته، چنان سپاسى
نُعَمَّرُ بِهِ فيمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ، وَ نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ اِلى‏
که با آن در حلقه سپاسگزاران از بندگانش زندگى بگذرانیم، و با آن بر هر که به خشنودى و بخشایش
رِضاهُ وَعَفْوِهِ، حَمْداً يُضى‏ءُ لَنا بِهِ ظُلُماتِ الْبَرْزَخِ، وَيُسَهِّلُ
او پیشى جسته سبقت گیریم، سپاسى که تیرگیهاى برزخ را به سبب آن بر ما روشن کند، و راه رستاخیز را
عَلَيْنا بِهِ سَبيلَ الْمَبْعَثِ، وَ يُشَرِّفُ بِهِ مَنازِلَنا عِنْدَ مَواقِفِ
به سبب آن بر ما آسان نماید، و موقعیت و جایگاه ما را نزد گواهان آن روز بلند
الْاَشْهادِ، يَوْمَ تُجْزى‏ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ هُمْ
گرداند، در روزى که همه سزاى عمل خود بینند بدون آنکه بر کسى
لايُظْلَمُونَ، يَوْمَ لايُغْنى مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لاهُمْ
ستمى رود، روزى که هیچ دوستى چیزى از عذاب و کیفر را از دوست خود دفع نکند و ستمکاران
يُنْصَرُونَ،حَمْداً يَرْتَفِعُ مِنّا اِلى‏ اَعْلى‏ عِلِّيّينَ فى كِتابٍ مَرْقُومٍ
یارى نشوند، سپاسى که از جانب ما در پرونده‏اى که وضع نیکبختان در آن رقم خورده و مقربان حضرت او
يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ، حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُيُونُنا اِذا بَرِقَتِ الْاَبْصارُ،
گواهان آنند به اعلى علیّین بالا رود، سپاسى که چون چشم‏ها در آن روز خیره شود سبب
و تَبْيَضُّ بِهِ وُجُوهُنا اِذَا اسْوَدَّتِ الْاَبْشارُ، حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ
روشنى دیده ما گردد، و هنگامى که چهره‏ها سیاه شود صورت ما به نورانیت آن سپید گردد، سپاسى که ما را
مِنْ اَليمِ ناراللَّهِ اِلى‏ كَريمِ جِوارِاللَّهِ، حَمْداً – نُزاحِمُ بِهِ مَلآئِكَتَهُ
از آتش دردناک حق آزاد و در جوار کرم نامتناهیش جاى دهد،
الْمُقَرَّبينَ، وَنُضآمُّ بِهِ اَنْبِياءَهُ الْمُرْسَلينَ فى دارِالْمُقامَةِ الَّتى
شویم و درپیشگاه عنایتش جاى را بر ایشان تنگ کنیم، و به وسیله آن در سراى ماندگارى جاوید
لاتَزُولُ، وَ مَحَلِّ كَرامَتِهِ الَّتى لاتَحُولُ.والْحَمْدُ لِلَّهِ
و جایگاه سرمدى او که دگرگونى نپذیرد به صف پیامبران مرسل او متصل گردیم. و سپاس خداى را
الَّذِى اخْتارَ لَنا مَحاسِنَ الْخَلْقِ، وَ اَجْرى‏ عَلَيْنا طَيِّباتِ الرِّزْقِ،
وَ جَعَلَ لَنَا الْفَضيلَةَ بِالْمَلَكَةِ عَلى‏ جَميعِ الْخَلْقِ، فَكُلُّ خَليقَتِهِ
مُنْقادَةٌ لَنا بِقُدْرَتِهِ، وَصآئِرَةٌ اِلى‏ طاعَتِنا بِعِزَّتِهِ. وَالْحَمْدُ لِلَّهِ
الَّذى اَغْلَقَ عَنّا بابَ الْحاجَةِ اِلاّ اِلَيْهِ، فَكَيْفَ نُطيقُ حَمْدَهُ؟
اَمْ مَتى‏ نُؤَدّى شُكْرَهُ؟! لا، مَتى‏! وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى رَكَّبَ
یا چه زمانى مى‏توانیم شکرش را بجاى آوریم؟ هیچگاه! و سپاس خداى را که در پیکر ما ابزار گشودن
فينا الاتِ الْبَسْطِ، وَ جَعَلَ لَنا اَدَواتِ الْقَبْضِ، وَ مَتَّعَنا بِاَرْواحِ
اندام را سوار کرد، و آلات بستن آنها را مقرر فرمود، و ما را از نسیمهاى حیاتبخش
الْحَيوةِ، وَاَثْبَتَ فينا جَوارِحَ الْاَعْمالِ، وَ غَذّانا بِطَيِّباتِ الرِّزْقِ،
بهره‏مند کرد، و اعضاى انجام دادن کار به ما مرحمت فرمود، و ما را با روزیهاى پاکیزه خوراک داد،
وَ اَغْنانا بِفَضْلِهِ، وَ اَقْنانا بِمَنِّهِ، ثُمَّ اَمَرَنا لِيَخْتَبِرَ طاعَتَنا،
و به فضلش ما را بى‏نیاز کرد، و به عطاى خود سرمایه بخشید، آنگاه به ما دستور داد تا فرمانبرداریمان را بسنجد،
وَنَهانا لِيَبْتَلِىَ شُكْرَنا، فَخالَفْنا عَنْ‏طَريقِ اَمْرِهِ،وَ رَكِبْنا مُتُونَ
و از انجام محرمات نهى فرمود تا شکر ما را بیازماید، بعد از این همه لطف از فرمانش سر پیچیدیم، و بر مرکب محرماتش
زَجْرِهِ، فَلَمْ يَبْتَدِرْنا بِعُقُوبَتِهِ، وَ لَمْ يُعاجِلْنا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ
سوار شدیم، با این همه به عقوبت ما شتاب ننمود،و بر انتقام ما عجله نکرد، بلکه
تَاَنّانا بِرَحْمَتِهِ تَكَرُّماً، وَانْتَظَرَ مُراجَعَتَنا بِرَاْفَتِهِ حِلْماً.
از سرِ رحمت و از باب کرم با ما مدارا فرمود، و از سرِ مهربانى و از باب حلم بازگشت ما را از راه خطا انتظار کشید.
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى دَلَّنا عَلَى التَّوْبَةِ الَّتى لَمْ‏نُفِدْها اِلاّ مِنْ فَضْلِهِ،
سپاس خداى را که ما را به توبه و بازگشت راهنمایى کرد که این حقیقت را جز از عطاى او نیافتیم،
فَلَوْلَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ اِلاّ بِها لَقَدْ حَسُنَ بَلآؤُهُ عِنْدَنا، وَ جَلَّ
اگر همین یک عنایت را از فضل او به حساب آوریم هر آینه اِنعام او درباره ما نیکو، و احسانش
اِحْسانُهُ اِلَيْنا، وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَيْنا، فَماهكَذا كانَتْ سُنَّتُهُ فِى
در حق ما بزرگ، و بخشش او بر ما عظیم است، زیرا روش او در پذیرش
التَّوْبَةِ لِمَنْ كانَ قَبْلَنا، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مالا طاقَةَ لَنا بِهِ، وَ
توبه در رابطه با گذشتگان چنین نبوده، بدون شک آنچه را در توانایى ما نبوده از ما برداشته،و
لَمْ‏يُكَلِّفْنا اِلاّ وُسْعاً، وَ لَمْ‏يُجَشِّمْنا اِلاّ يُسْراً، وَ لَمْ يَدَعْ لِأَحَدٍ مِنّا
جز در خور امکان ما به ما تکلیف نفرموده، و ما را به غیر از کار آسان وانداشته، و در این زمینه براى هیچ کدام از ما
حُجَّةً وَ لا عُذْراً، فَالْهالِكُ مِنّا مَنْ هَلَكَ عَلَيْهِ، وَالسَّعيد
حجت و بهانه‏اى باقى نگذاشته، پس در میان ما بدبخت کسى است که برخلاف رضاى او ترک طاعت کند، و خوشبخت
مِنّا مَنْ رَغِبَ اِلَيْهِ. وَالْحَمْدُ لِلَّهِ بِكُلِّ ما حَمِدَهُ بِهِ اَدْنى‏ مَلآئِكَتِه
از ما کسى است که به سوى او توجه نماید. و سپاس خداى را به کلّ آن سپاسى که نزدیکترین ملائکه
اِلَيْهِ، وَاَكْرَمُ خَليقَتِهِ عَلَيْهِ، وَاَرْضى‏ حامِدِيهِ لَدَيْهِ، حَمْداً
به او، و گرامى‏ترین آفریدگان نزد او، و پسندیده‏ترین ستایشگران آستان او. وى را ستوده‏اند، سپاسى
يَفْضُلُ سآئِرَ الْحَمْدِ كَفَضْلِ رَبِّنا عَلى‏ جَميعِ خَلْقِهِ،
بالاتر از سپاس دیگر سپاسگزاران مانند برترى پروردگارمان بر تمام مخلوقات، و او را
الْحَمْدُ مَكانَ كُلِّ نِعْمَةٍ لَهُ عَلَيْنا وَ عَلى‏ جَميعِ عِبادِهِ الْماضينَ
سپاس و حمد دربرابر تمام نعمت‏هاى او که به ما و به بندگانش که در گذشته بوده اند و باقی بندگانش
وَالْباقينَ، عَدَدَ ما اَحاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَميعِ الْاَشْيآءِ، وَمَكانَ
که هستند و مى‏آیند دارد، سپاسى به عدد تمام اشیاء که دانش او بر آن احاطه دارد،
كُلِّ واحِدَةٍ مِنْها عَدَدُها اَضْعافاً مُضاعَفَةً اَبَداً سَرْمَداً اِلى‏
و چندین مقابل هر یک از آنها به طور جاوید و همیشگى
يَوْمِ الْقِيمَةِ، حَمْداً لامُنْتَهى‏ لِحَدِّهِ، وَ لاحِسابَ لِعَدَدِهِ، وَلا
تا روز قیامت، سپاسى که حدش را پایانى، و شماره آن را حسابى، و پایان
مَبْلَغَ لِغايَتِهِ، وَ لاَانْقِطاعَ لِأِمَدِهِ، حَمْداً يَكُونُ وُصْلَةً اِلى‏
آن را نهایتى، و مدت آن را انقطاعى نباشد، سپاسى که باعث رسیدن به
طاعَتِهِ وَ عَفْوِهِ، وَ سَبَبَاً اِلى‏ رِضْوانِهِ، وَ ذَريعَةً اِلى‏ مَغْفِرَتِهِ،
طاعت و بخشش او، و سبب رضا و خشنودى او، و وسیله آمرزش او،
وَ طَرِيقاً اِلى‏ جَنَّتِهِ، وَ خَفيراً مِنْ نَقِمَتِهِ، وَ اَمْناً مِنْ غَضَبِهِ،
و راه به سوى بهشت او، و پناه از انتقام او، و ایمنى از غضب او،
وَ ظَهيراً عَلى‏ طاعَتِهِ، وَ حاجِزاً عَنْ مَعْصِيَتِهِ، وَ عَوْناً
و یار و مددکار بر طاعت او، و مانع از معصیت او، و کمک بر
عَلى‏ تَاْدِيَةِ حَقِّهِ وَ وَظآئِفِهِ،حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِى السُّعَدآءِ
اداء حق و وظائف حضرت او باشد، سپاسى که به سبب آن در گروه نیکبختان
مِنْ اَوْلِيآئِهِ، وَ نَصيرُ بِهِ فى نَظْمِ الشُّهَدآءِ بِسُيُوفِ اَعْدآئِهِ،
از دوستانش درآئیم، و در سلک شهیدان به شمشیر دشمنانش قرار گیریم،
اِنَّهُ وَلِىٌّ حَميدٌ.
که همانا حضرت او یارى دهنده و ستوده است.