دعای قوی به جهت دفع اثر چشم زخم در زندگی
در صورتی که می خواهید اثرات منفی از زندگی خود را دور کرده، پالس های مضرر و گرفتاری ها را از بین ببرید، در ادامه این مطلب از سایت ملکوت 786 مرجع دعا ها و ذکر های رهگشای اسلامی و پرخیر و برکت دعای قوی به جهت دفع اثر چشم زخم در زندگی را بخوانید.
دعای قوی به جهت دفع اثر چشم زخم در زندگی,دعای چشم زخم داروخانه معنوی,دعاي چشم زخم گنجهاي معنوي,دعای چشم زخم در گنجهای معنوی,دعای چشم زخم کتاب گنجهای معنوی,دعای چشم زخم از کتاب گنجهای معنوی,دعای چشم زخم در کتاب گنجهای معنوی,دعای چشم زخم در کتاب داروخانه معنوی,دعای چشم نظر گنجهای معنوی,گنجهای معنوی دعای چشم زخم
دعای قوی به جهت دفع اثر چشم زخم در زندگی
از ابو سعید خدریس روایت است که، «كَانَ رَسُولُ اللَّهِص يَتَعَوَّذُ مِنْ عَيْنِ الْجَانِّ ثُمَّ أَعْيُنِ الإِنْسِ فَلَمَّا نَزَلَتِ الْمُعَوِّذَتَانِ أَخَذَهُمَا وَتَرَكَ مَا سِوَى ذَلِكَ»().
ترجمه: «رسول خداص، از چشم زخم جنها و انسانها به خدا پناه میبرد، و پس از نزول معوذتین، همینها را میخواند و دعاهای دیگر را ترک نمود».
و عن أمنا أم سلمةل أن النبيص رأى في بيتها جارة في وجهها سفعة سوداء فقال: «استَرقوا لها فَإن بِها النَظرَة».
ترجمه: «از مادرمان ام سلمةل روایت است که رسول خداص در خانه اش کنیزکی را دید که در چهرهاش نشان سیاهی بود، فرمود: بر او رقیه بخوانید، زیرا به او چشم زخم جنها خورده است».
پس در پرتو این دو حدیث به این نتیجه رسیدیم که انسانها گاهی در اثر چشم زخم جنها، دچار مشکل میشوند. از این رو لازم است که هنگام بیرون آوردن لباس و نگاه کردن به آئینه، بسم الله گفته شود. زیرا نام الله پناهگاه بزرگی است.
*************
نوجوانی فصیح و بلیغ واهل سخن در یکی از مناسبات سخنانی میگوید: وقتی شب به خانه بر میگردد گنگ میشود. پدرش خیلی نگران میشود. او را نزد پزشکان میبرند. نتیجهای نمیگیرند. بعد او را نزد من آوردند. من او را میشناختم از نوجوانان مسلمان و فعال بود. پدرش برایم جریان را تعریف کرد. متوجه شدم که چشم خورده است. بر او معوذات را خواندم سپس بر مقداری آب آیات و دعاهای چشم زخم را خواندم، گفتم: هفت روز از این آبها، هم بنوشد و هم غسل بکند.
پس از گذشت یک هفته او را نزد من آوردند، خوب شده بود بسیار خوشحال بود. آنگاه به او دعاهائی یاد دادم که صبح و شام بخواند تا از چشم زخم درامان باشد.
والحمد لله ولا قوة إلا بالله.
نمونه سوم
واقعۀ عجیب
این واقعه در خانۀ خود ما اتفاق افتاد مردی با مادرش نزد من آمد و گفت: مادرم، بیمار است. من آیاتی از کلام خدا را بر او خواندم. مرد در اطاق پذیرائی با من ماند و مادرش نزد بچههایم رفت. بعد از اینکه از منزل ما بیرون شدند، کرمهای کوچک سفید رنگ بر خانۀ ما هجوم آوردند. هر چه جارو میکردیم، کم نمیشدند. همۀ شگفتزده شدیم. بعد من از همسرم پرسیدم که چه اتفاقی افتاده است؟ گفت: خدا بهتر میداند. ولی همین پیرزن با کنجکاوی، اطراف و داخل خانه را نگاه میکرد. و به بعضی چیزها خیره میشد.
آنگاه من متوجه شدم که این، در اثر چشم زخم رخ داده است، چنانکه مقداری آب طلبیدم و در آنها آیاتی از کلام خدا تلاوت کردم و به گوشههای مختلف منزل، پاشیدم، فوراً کرمها از بین رفت و خانه به حالت اول برگشت. الحمد لله الواحد الديّان.
سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ أَشْهَدُ أَنْ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ أَسْتَغْفِرُكَ وَأَتُوبُ إِلَيْكَ.
اولین نفر باشید دیدگاهی ثبت میکند